بازیگر نقش رونا در سریال دلدار: کاربران با ادبیات بدی گفتند چقدر زشتی
تاریخ انتشار: ۱ خرداد ۱۳۹۸ | کد خبر: ۲۳۸۶۲۰۲۱
به گزارش پارس نیوز،
رونای قصه سریال دلدار را این روزها همه میشناسند، دختری که بعد از شکست در ازدواج اول، حال دوباره عاشق شده و اینبار عاشق همکلاسی قدیمیاش به نام آرش. بههیچوجه شکست روی زندگی شخصی رونا تاثیر نگذاشته و او محکم روی پاهای خودش ایستاده و حتی خانوادهاش را قانع کرده تا شرکتی باز کند و فعالیت اجتماعی ـ اقتصادی داشته باشد.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
رونا دختری مستقل است که دوست ندارد کم بیاورد، حتی با وجود مزاحمتهایی که همسر اولش، کامیار برای او فراهم میکند. رونا میخواهد به جلو حرکت کند و یک مسیر تازه زندگی را با آرش شروع کند، اما باز هم زندگیاش دستخوش دستاندازهایی میشود، دست اندازهایی که او را محکمتر از قبل میکند. این نقش را سوگل خلیق بازی میکند. بازیگر جوانی که از سالها پیش فعالیتش را در عرصه تئاتر شروع کرده است. خلیق فارغالتحصیل رشته کارگردانی تئاتر است و تئاتر را عاشقانه دوست دارد.
خلیق میگوید برایش دستمزد اهمیت ندارد و به تنها چیزی که فکر میکند، یک نقش اثرگذار است که به لحاظ ویژگیهای رفتاری خیلی دورتر از شخصیت واقعی خودش باشد تا او را برای ایفای نقش به چالش دعوت کند.
او در چند فیلم سینمایی و مجموعه تلویزیونی بازی کرده است، اما برادران محمودی با سپردن یکی از نقشهای محوری قصه سریال دلدار باعث شدند تا مخاطبان تلویزیون بیشتر با چهره سوگل خلیق آشنا شوند. خلیق با این که جوان است، اما خودش را برخلاف برخی از بازیگران جوان که در میان مخاطبان تلویزیون شناخته میشوند، درگیر هیاهوی فضای مجازی نکرده است و ترجیح داده در آرامش کارش را انجام بدهد. ضمن اینکه خلیق خودش منتقد کارهایش است. به بهانه بازی او در سریال دلدار در یکی از روزهای ماه رمضان میزبان او در روزنامه بودیم و به گپ و گفت نشستیم.
خانم خلیق! در مجموعه دلدار نقش یکزن مطلقه به نام رونا را بازی کردید. معمولا نگاه مردم به زن مطلقه سنگین است و همین کار شما را سختتر میکرد. وقتی قرار شد چنین نقشی را بازی کنید، واکنش و برخوردتان با نقش چگونه بود؟
همه خصوصیات رونا برایم جذاب بود و من را برای ایفای نقش به تفکر و چالش وا میداشت. گرچه شخصیت رونا به لحاظ اتفاقاتی که برایش در زندگی میافتد از من دور بود و تجربهای هم نداشتم، اما دلم میخواست خودم را به جای رونا بگذارم و درست این نقش را بازی کنم.
همانطور که خودتان هم تاکید کردید نگاه جامعه به زنان مطلقه سنگین است و مردم هم درباره شان قضاوت میکنند، بیآنکه بدانند آن خانم در چه شرایطی مجبور به طلاق شده است. طلاق نباید منجر به متوقف شدن یک زن در جامعه و فعالیت اجتماعیاش شود. در مجموع ایفای نقش رونا سخت بود، گرچه میدانستم نقش بازی میکنم، اما حرفهایی که رونا به خاطر شکست زندگی اولش از دیگر شخصیتهای قصه میشنید، برایم دردناک بود.
شما با چه نگاهی این نقش را بازی کردهاید؟
از اساس با این نگاه سنگین نسبت به زن مطلقه مخالفم! باید منطقی برخورد کنیم و نباید خیلی سریع قضاوت کنیم.
برای نقش رونا مابهازایی هم داشتید؟
مابهازای خاصی نداشتم، اما در نزدیکان دیده بودم خانمی که بنا به هر دلیلی جدا شده بود. اما رونای قصه دلدار خیلی سنی نداشته که مجبور به جدایی شده بود. در مجموع بعد از خواندن فیلمنامه و صحبت با کارگردانان به نقش رسیدم.
شخصیت رونا را دوست داشتید؟
بله، خیلی با رونا ارتباط برقرار کردم. با این که از شخصیت من دور بود.
کدام ویژگی و رفتار رونا شما را برای بازی در سریال دلدار ترغیب کرد؟
رونا دختر محکمی است و علاوه بر مدیریت و استقلالش، در او یک دختر عاشق پیشه هم میبینیم که خیلی جذاب است. شاید در نگاه اول استقلال و عاشق پیشه بودن رونا را در تقابل ببینید.
یعنی فردی که استقلال داشته باشد، نمیتواند عاشق شود؟
نه! منظورم این نیست. شاید اگر سریع و سطحی به فردی نگاه کنیم که شخصیت محکمی دارد، از او بعید بدانیم عاشق هم شود و این مساله را در تقابل بدانیم. در مجموع رونا ویژگیهای جذابی داشت که من را برای بازی ترغیب کرده بود.
شما باید نقش یک زن مطلقه را بازی میکردید، در حالی که خودتان هنوز ازدواج نکرده اید. البته یک بازیگر نباید همه نقشهایش را از قبل تجربه کرده باشد، اما به هر حال شاید ازدواج میکردید بیشتر میتوانستید با رونا ارتباط برقرار کنید؟
من هم با این صحبت موافق هستم که نباید همه نقشها را از قبل تجربه کرده باشیم. اما دلم میخواهد نقشهایی را بازی کنم که از شخصیت خودم دور باشد، چون این طور بیشتر من را به تفکر و چالش برای ایفای نقش دعوت میکند. قضاوت با مردم است که من تا چه میزان توانستهام نقش رونا را درست خلق کنم، اما این اطمینان را میدهم که همه تلاش و انرژیام را برای نقش گذاشته ام. البته نه تنها من، بلکه همه عوامل این تلاش را داشتند.
واکنشهای پدر، برادر، آرش، مادر آرش و... نسبت به رونا باعث میشود تا او را در موقعیتهای عجیب و غریب قرار بدهد، اما جالب است که شما به عنوان خالق رونا بازی گل درشتی ندارید، حتی وقتی رونا عصبانی میشود، باز هم رفتارهای اوراکت نمیبینیم و همیشه آرامش خاصی در چهرهاش است، آیا این مساله تعمدی بود؟
نظر برادران محمودی هم اینطور بود که رونا خیلی رفتارهایی با هیجان بالا نداشته باشد و بخشی دیگر هم خواسته خودم به عنوان سوگل خلیق بود. به هر حال رونا در موقعیتهای مختلفی که قرار میگیرد، مدیریت بحران دارد. شخصا هم این طور هستم که وقتی تلخترین و عجیبترین اتفاق در زندگی ام افتاده و با این که از درون متلاشی شدم، اما بیرون انتقال ندادم. گرچه رفتارهای درونگرا ضربه میزند، اما از شلوغ بازی فراری هستم! به همین دلیل ترجیح دادم که رفتارهای اوراکت نداشته باشم.
فکر نمیکردید شاید با انتقادی در این باره روبهرو شوید؟
شاید بعضی بگویند رونا بیحس و بیحال است، اما این طوری بودن رونا را دوست داشتم و برایم جذاب بود. ضمن اینکه قبول کنید رونا یک فرد حامی و مستقل است، به همین دلیل رفتارهای شلوغ بازی در مواقع بحران با شخصیت او همخوانی نداشت.
برخی اعتقاد دارند شما این نقش را بیحس و حال بازی کردید، اما من عقیده دارم که آرامش زیادی در مواقع بحران در چهره تان دیده میشود؟
من رونا را طوری بازی نکردم که خنثی باشد، بلکه دلم میخواست مدیریت بحران او در موقعیتهای سخت مشخص شود که نشأتگرفته از روحیات او بود. من هنگام ایفای نقش اصلا بیحس و بیحال یا خنثی نبودم.
همه بازیگران قبل از رفتن جلو دوربین، معیارهایی برای نقش دارند که شامل کارگردان، دیگر بازیگران، متن و... میشود. شما چه اتفاقی در رونا دیدید؟
مهمترین جذابیتی که سریال دلدار برایم داشت، کار کردن با برادران محمودی بود. ضمن اینکه نمونه روناها در جامعه بهویژه در تهران زیاد است. دختران مستقل و محکم. رونا عجیب و غریب نیست. او عادی است و واکنشهای او را در شرایط ویژه میبینیم.
برادران محمودی برای ایفای نقش رونا تا چه میزان به شما آزادی عمل میدادند؟
کاملا همراه بودند. البته من هم خیلی کنجکاوی نمیکردم، اما هر قسمت از دیالوگها به نظرم بهتر بود طور دیگری باشد، حتما نظرم را میگفتم و آنها هم اگر میدیدند درست است، پذیرا بودند.
بخشهایی از کار را جمشید محمودی کار کرده و بخشهایی را نوید محمودی. به هر حال هر فردی ویژگیهای کاری خودش را دارد، حتی میان برادران و خواهران هم اختلاف نظر وجود دارد. کار کردن با برادران محمودی برایتان سخت نبود؟
واقعیت این است که بخش عمده کار را با جمشید محمودی کار کردم، ولی با این حال دچار تضاد در مسیر کارگردانی و بازی نشدیم. آن دو خیلی به هم نزدیک فکر و تمام وقت با هم مشورت میکردند. فقط در خصوصیات فردی تفاوتهایی داشتند، ولی در کار تفاوتی وجود نداشت که ما را دچار مشکل کند.
پس بازی شما از یکدستی خارج نمیشود؟
نه، اصلا. بعید میدانم برای کسی هم پیش آمده بود.
معمولا سریالهای مناسبتی بیشتر دیده میشوند. آیا پخش رمضانی هم تاثیری در انتخابتان داشت؟
بله، اما هر موقع از سال برادران محمودی به من پیشنهاد کار بدهند، حتما قبول میکنم. به هر حال مردم سریالهای مناسبتی را بیشتر دنبال میکنند.
الان خودتان سریال دلدار را تماشا میکنید و آیا دیگر سریالهای رمضانی را هم میبینید و در ذهنتان ماراتن مناسبتی بودن شکل میگیرد یا نه؟
سریال خودمان را دو سه بار میبینم.
یعنی همه تکرارها را دنبال میکنید؟
(با خنده) دوست دارم سریال خودمان را دقیق ببینم. دیگر سریالها را هم جسته و گریخته میبینم، اما بیشتر بازی دوستانم را دنبال میکنم. به هر حال تماشا کردن کار خودمان را از این لحاظ دوست دارم که برایم زحمات و نتایج کارمان مهم است.
خودتان راهم نقد میکنید؟
بله. خیلی زیاد.
حتی رونا راکه این شبها میبینید، نقد خواهید کرد؟
(با خنده) بله. طوری که موقع سریال خانوادهام به من میگویند پاشو پاشو از بس غر میزنی! شاید تماشاگر با این دقت نبیند.
پس نسبت به نقد منفی گارد نمیگیرید؟
نه، اگر نقدی منطقی باشد، چه ایرادی دارد. اتفاقا به کار من هم کمک میکند.
در یکی از مصاحبههایتان گفته بودید باید شرایط خاصی باشد که بازی در یک سریال را بپذیرید. هنوز هم این عقیده را دارید؟
نمیدانم این حرف را زدهام یا نه، اما میدانم خیلی تصمیم نداشتم الان کار در سریالها را شروع کنم.
چرا؟
راستش همیشه تئاتر برایم اولویت داشته و تصمیم داشتم اگر قرار باشد کار تصویر انجام بدهم، سینما اولویتم باشد، ولی وقتی قرار شد با برادران محمودی کار کنم، دیدم که شرایط خیلی خوبی است، چون کار با آنها فوقالعاده است. ضمن این که دوست داشتم تجربه کار مناسبتی هم داشته باشم.
به هر حال تعداد مخاطبان تلویزیون زیاد است و خدا را شکر میکنم که تا به امروز به غیر از یکی دو مورد نظرات مثبت گرفتم و این برایم خیلی جذاب بود، اما گاهی متاسفانه در نظر دادن و قضاوت کردن بیرحم میشویم و بدون در نظر گرفتن همه چیز اظهار نظر میکنیم و این اذیتکننده است.
نظر بیرحمانهای درباره خودتان شنیدهاید؟
راجع به بازیام، ولی فکر میکنم که نیازی نیست به کسی بگوییم چقدر زشتی!
مگر به شما گفتهاند زشت هستید؟
بله. البته خدا را شکر بازتابهای مثبت داشتم و فقط دو مورد نظر منفی داشتم که زیر پست دلدار یکی به من گفته بود زشت هستم و با ادبیات بدی هم مطرح کرده و یکی هم گفته بود که انگار از خواب بیدار شدی و بازی کردی! به نظرم میتوان نظرات را گفت، اما با ادبیات محترمانه. حتی قرار نیست همدیگر را قانع کنیم، ولی میشود بدون پرخاش و تندصحبت کردن هم با هم حرف بزنیم و نظرات مان را بگوییم.
اشاره کردید اولویتتان تئاتر است، چطور با دستمزد پایین آن کنار آمدهاید؟ این در حالی است که جوانان میل بیشتری به دیده شدن دارند و بازیگران جوان دوست دارند هر چه زودتر وارد کار تصویر شوند.
رشته تحصیلیام کارگردانی تئاتر است. با شما موافق هستم دستمزد تئاتر در حدی نیست که بتوان حتی دربارهاش صحبت کرد و دیده شدن برای همه جذاب است و من هم مستثنا از این مساله نیستم، اما با این حال تئاتر و روی صحنه بودن حالم را خوب میکند و جای همه چیز را میگیرد.
بهترین تئاتری که بازی کردید، چه بوده؟
جذابترین تجربهام در تئاتر قصه ظهر جمعه محمد مساوات بود. در سینما فیلمدو به کارگردانی سهیلا گلستانی را بازی کردم که نقشام را خیلی دوست داشتم و گروه فوق العاده بودند. در تلویزیون هم سریال دلدار برایم تجربه ارزشمندی است. برای پذیرش نقش هم معیارهایی دارم. فارغ از پیچیدگیهای نقش نگاه میکنم که آیا از پس نقش میتوانم بهخوبی بر بیایم یا نه. هر چه نقش از من دورتر باشد، برایم جذابتر است. در یکی از اپیزودهای سریال محکومین نقش یک دختر دبیرستانی را بهعهده داشتم که به لحاظ عاطفی وابستگی زیادی به پدرش داشت، اما او به خاطر مشکلات مالی به زندان افتاد و این دختر تصمیم میگیرد با طلبکارهای پدرش صحبت کند. در اولین روز تصویربرداری این کار پدر خودم فوت شد و بعد از سه روز مرخصی سر کار رفتم و نقشم را بازی کردم.
برایتان سخت نبود سه روز بعد از فوت پدرتان سر صحنه بروید و بازی کنید؟
خیلی سخت بود. در منگی عجیبی بودم؛ ولی همین هم به حالم خیلی کمک کرد.
این در حالی است که مردم دنیای بازیگران را رنگی میبینند بدون آنکه به مشکلات و سختیهایش نگاه کنند؟
بازیگری دنیای ویژهای دارد و بیرحم هم است. به عنوان مثال یکی از دوستان ما باید شب در تئاتر فجر نمایشی را اجرا میکرد که همان روز پدرش فوت شد. در هر حالتی که باشیم باید شب به موقع برای اجرا حاضر شویم. همین نمونه بیرحمی این دنیاست.
منبع: پارس نیوز
کلیدواژه: ازدواج بازی تئاتر دستمزد فیلم سینمایی تلویزیون فضای مجازی ماه رمضان جامعه زنان مطلقه طلاق استقلال عجیب و غریب مدیریت بحران ادبیات خواب زندان پدر فوت رونا دلدار
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.parsnews.com دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «پارس نیوز» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۳۸۶۲۰۲۱ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
شیدا یوسفی بازیگر «زودیاک»: دوستداران قصههای واقعی رئالیتیشو ها را میبینند
شیدا یوسفی که تجربه بازی در سینما، تلویزیون، تئاتر و شبکه خانگی را در کارنامهاش دارد، پیش از شروع فعالیت حرفهای خود در سینما و تئاتر در حوزه منشی صحنه مشغول بوده و نخستین تجربه حرفهای خود و بستر معرفیاش به جامعه را سریال «ممنوعه» میداند.
این هنرمند پس از حضور در تلویزیون، وارد پلتفرمهای شبکه خانگی شده و تا امروز در رئالیتیشوها و سریالهای مختلفی نقشآفرینی کرده و بازیگری را به صورت حرفهای دنبال میکند. حضور او در فصل دوم گیمشوی «زودیاک» بهانهای شد تا با او به گفتوگو بپردازیم.
چه شد در گیمشوها حضور پیدا کردید؟
این روزها بازی مورد علاقهام مافیاست. نخستین باری که بازی در «شبهای مافیا» را تجربه کردم، شرکتکنندگان برنامه فقط خانمها بودند که با یک ماه تمرین، بازی را یاد گرفتم. از آن زمان هم در همه مسابقات مافیا حاضر بودم. از سری اول «زودیاک» به بعد هم، هفتهای دو بار جدا از تمرینات با بچهها جمع میشویم و بازی میکنیم و این بازی برایم بسیار جذاب شده در حدی که گاهی در دورهمیهای خانوادگی حوصلهام سر میرود و دوست دارم با دوستانم مافیا بازی کنم.
با کدام فیلم یا سریال به مردم معرفی شدید؟
به نظر خودم سریال «ممنوعه» سبب معرفی من به مردم شد که نخستین کارم در شبکه خانگی بود. در این سریال جزو نقشهای اصلی بودم که سبب شد بیشتر دیده شوم. البته طبق تجربیات من تا امروز، مخاطبان صداوسیما و نمایش خانگی دو دسته کاملاً مجزا از هم هستند. به عنوان مثال در شهرستانها جوانان من را به واسطه حضورم در «شبهای مافیا» یا «مافیا زودیاک» و حتی «ممنوعه» که تماماً تولید شبکه نمایش خانگی هستند میشناسند اما افراد مسنتر به واسطه نقشم در سریالهای صداوسیما با من آشنا هستند.
شما در صداوسیما هم سابقه حضور در سریالهای پرمخاطبی مثل «نونخ»، «بچه مهندس» و آثار دیگر را دارید، به عنوان یک بازیگر، حضور در صداوسیما برای شما دلنشینتر است یا در نمایش خانگی؟
هر کدام از این مدیومها مزایای خوش را دارد، اما مسائلی هست که شاید در هیچ کجای دنیا از لحاظ مناسبات دغدغه بازیگران نباشد مثلاً طراحی لباس یا گریم در صداوسیما بسیار سختگیرانه است اما در شبکه نمایش خانگی بازیگران فضای آزادتری دارند. بازی در محصولات پلتفرمهای نمایش خانگی جذابیت خودش را دارد. مخاطب ایرانی این روزها درگیر برنامهها و سریالهای خانگی شده و مورد پسندش است حتی به نظرم در جامعه امروز مردم به حدی دغدغه فکری دارند که سریالهای طولانی را پس میزنند و به دنبال مینیسریالها میروند و آنها را راحتتر میپذیرند.
تکرار ساخت رئالیتیشو در مورد بازی مافیا مخاطب را خسته نمیکند؟
شخصاً «زودیاک» را از تمام بازیهای مافیا بیشتر دوست دارم و فکر میکنم کسی که بازی مافیا را دوست داشته باشد درگیر این سناریو و این برنامه میشود. یکی از جذابیتهای این بازی این است که حتی اگر بازیکن حرفهای هم باشید، ممکن است در روند بازی دچار اشتباههای جبرانناپذیری بشوید که این دقیقاً مثل زندگی ماست که سراسر تجربه است و قطعاً از اشتباهاتمان درس بیشتری میگیریم. ضمن اینکه مافیا بازی خستهکنندهای نیست زیرا حتی در جمعهای خصوصی هم هیچ وقت دستها تکراری نمیشود و همیشه بازیها و اتفاقهای جدید رخ میدهد.
از طرفی هم فکر میکنم بازی خانمها و آقایان با یکدیگر روند برنامه را بهتر کرده چون معمولاً در بازی، خانمها کمتر به هم اعتماد میکنند یا با هم تعارف و رودربایستی دارند اما زمانی که در بازی خانمها و آقایان کنار هم حضور دارند، بازی حرفهایتر میشود. همچنین حضور شخصیتهای معروف ورزشی یا اهالی موسیقی در برنامه، مخاطبان برنامه را بیشتر کرد. «زودیاک» بستری برای مخاطب ایجاد کرد تا رفتار و احساس افراد مورد نظر را ببیند و آن را حس کند.
در گذشته بسیاری از هنرمندان با این تفکر که حضور در رئالیتیشو میتواند آینده شغلی آنها را تهدید کند در این برنامهها شرکت نمیکردند، امروز این تصور چقدر تغییر کرده است؟
برای پاسخ به این پرسش از خودم مثال میزنم، من در حوزه بازیگری تحصیلات آکادمیک دارم و قطعاً شغل خودم را بازیگری میدانم اما دوست دارم در برنامههای اینچنینی نیز حضور داشته باشم. برنامههای رئالیتیشو جذابیتهای خاص خود را دارند که علاوه بر سرگرمی و جذابیت، از لحاظ اقتصادی نیز برای شرکتکنندگان قابل توجیه است که با توجه به وضعیت خود مجاب به حضور در این برنامهها بشوند. گذشته از این مسائل، همان طور که خانم «شبنم مقدمی» در رئالیتیشو «صداتو» به عنوان داور حضور دارد یا «محسن کیایی» به عنوان مجری به این برنامه میآید، به همین صورت تمام بازیگران کمکم به سمت این برنامهها خواهند آمد زیرا رئالیتیشوها معمولاً مورد پسند مردم واقع میشوند و مگر غیر از این است که ما بازیگران یکی از اهداف اصلیمان سرگرم کردن مردم و ساخت اوقاتی خوش است؟ مثلاً مردم در برنامه «صداتو» به صدای یک شخص عادی که در نانوایی کار میکند اما صدای خوبی دارد و آواز میخواند گوش میکنند و لذت میبرند، بنابراین کسی که دوست دارد قصه بشنود تماشای برنامههای رئالیتیشو را انتخاب میکند.